ﭘس ﺧدا اﻧﺳﺎن را ﺑﮫ ﺻورت ﺧود آﻓرﯾد، او را ﺑﮫ ﺻورت ﺧدا آﻓرﯾد؛ اﯾﺷﺎن را ﻣرد و زن .

آﻓرﯾد ﭘﯾداﯾش 1: 27

پس یھوه خدا بھ مار گفت: چون چنین کردی، از ھمۀ چارپایان و ھمۀ وحوش صحرا ملعونتری! بر شکمت خواھی خزید و ھمۀ روزھای زندگ یات خاک خواھی خورد. میان تو و زن، و میان نسل تو و نسل زن، دشمنی م یگذارم؛ او سر تو را خواھد کوبید و تو پاشنۀ وی را خواھی زد.

را خواھی زد 15-14:3

ھان دست خداوند کوتاه نیست کھ نجات ندھد، و نھ گوش او سنگین تا نشنود. بلکھ تقصیرات شما، میان شما و خدایتان جدایی افکنده است، و گناھانتان روی او را از شما نھان ساختھ است تا نشنود .

اِشعیا 59:1,2

بنابراین خود خداوندگار بھ شما نشان ھای خواھد دا د: اینک باکره آبستن شده، پسری خواھد زاد و او را عِمانوئیل نام خواھد نھاد .

اِشعی14:7

در آن زمان، مردی پارسا و دیندار، شَمعون نام، در اورشلیم میزیست کھ در انتظار تسلی اسرائیل بود و رو حالقدس بر او قرار داشت. روحالقدس بر وی آشکار کرده بود کھ تا مسیح خداوند را نبیند، چشم از جھان فرو نخواھد بست. پس شَمعون بھ ھدایت روح وارد صحن معبد شد و چون والدین عیسای نوزاد او را آوردند تا آیین شریعت را برایش بھ جای آورند ، ای خداوند، حال بنا بھ وعدۀ خود، خادمت را بھ سلامت مرخص میفرمایی. زیرا چشمان من نجات تو را دیده است، نجاتی کھ در برابر دیدگان ھمۀ ملتھا فراھم کردهای، نوری برای آشکار کردن حقیقت بر دیگر قومھا و جلالی برای قوم تو اسرائیل .

لوقا 32-29,27-25:2

باری، آن کودک رشد مباری، آن کودک رشد م یکرد و قوی م یشد. او پر از حکمت بود و فیض خدا بر او قرار داشت. والدین عیسی ھر سال برای عید پِسَخ بھ اورشلیم میرفتند . پس از سھ روز، سرانجام او را در معبد یافتند. در میان معلمان نشستھ بود و بھ سخنان ایشان گوش فرا میداد و از آنھا پرسشھا م یکرد. ھر کھ سخنان او را م یشنید، از فھم او و پاسخھایی کھ م یداد، در شگفت م یشد.

لوقا 2:41-40, 47-46

زیرا خدا جھان را آنقدر محبت کرد کھ پسر یگانۀ خود را داد تا ھر کھ بھ او ایمان آوَرَد ھلاک نگردد، بلکھ حیات جاویدان یابد.

یوحن 16:3

پسر را ببوسید، مبادا بھ خشم آید، و در راه ھلاک شوید، زیرا خشم او بھ دمی افروختھ میشود. خوشا بھ حال ھمۀ آنان کھ بھ او پناه م یبرند .

مزمور 12:2

«جدّ شما ابراهیم با شادی چشم به راه آمدن من بود؛ او آن را دید و شاد گردید.» سران قوم یهود فریاد زدند: «چه می‌گویی؟ تو حتی پنجاه سال نیز نداری و می‌گویی ابراهیم را دیده‌ای؟» عیسی به ایشان فرمود: «این حقیقت محض است که پیش از آنکه ابراهیم باشد، من هستم!» سران قوم که دیگر طاقت شنیدن سخنان او را نداشتند، سنگ برداشتند تا او را بکشند. ولی عیسی از کنار ایشان گذشت و از معبد بیرون رفت و از نظرها پنهان شد.» ‮‮

یوحنا‬ ‭8‬:‭56‬-‭59‬

آنگا پیلاتُس بار دیگر از آنھا پرسید: پس با مردی کھ شما او را پادشاه یھود م یخوانید، چھ کنم؟ دیگر بار فریاد برآوردند کھ: بر صلیبش کن! پیلاتُس از آنھا پرسید: چرا؟ چھ بدی کرده است؟ امّا آنھا بلندتر فریاد زدند: بر صلیبش کن! پس پیلاتُس کھ میخواست مردم را خشنود سازد، باراباس را برایشان آزاد کرد و عیسی را تازیانھ زده، سپرد تا بر صلیبش کِشند .

مَرقُس 12:15-15

عیسی بار دیگر بھ بانگ بلند فریادی برآورد و روح خود را تسلیم نمود. در ھمان دم، پردۀ معبد از بالا تا پایین دو پاره شد. زمین لرزید و سنگھا شکافتھ گردید. قبرھا گشوده شد و بدنھای بسیاری از مقدسین کھ آرَمیده بودند، برخاستند. آنھا از قبرھا بھ در آمدند و پس از رستاخیز عیسی، بھ شھر مقدّس رفتند و خود را بھ شمار بسیاری از مردم نمایان ساختند. چون فرماندۀ سربازان و نفراتش کھ مأمور نگھبانی از عیسی بودند، زمی نلرزه و ھمۀ این رویدادھا را مشاھده کردند، سخت ھراسان شده، گفتند: براستی او پسر خدا بود .

مَتّی 50:27-54

زیرا من آنچھ را کھ بھ من رسید، چون مھمترین مطلب بھ شما سپردم: اینکھ مسیح مطابق با کتب مقدّس در راه گناھان ما مرد، و اینکھ دفن شد، و اینکھ مطابق با ھمین کتب در روز سوّم از مردگان برخاست .

15:4-3 قرنتیان 1

ولی اگر بھ گناھان خود اعترا ف کنیم، او کھ امین و عادل است، گناھان ما را م یآمرزد و از ھر نادرستی پاکمان م یسازد .

1 یوح 9:1

«عیسی به او فرمود: «من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچ‌کس نمی‌تواند نزد پدر بیاید مگر به‌وسیلهٔ من.»

‮‮یوحنا‬ ‭14‬:‭6‬ ‭